عَرضه عبارت است از جریان کالا یا خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا. همچنین میتوان گفت: مقدار کالا و خدماتی است که تولیدکنندگان حاضرند در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. مقدار تولید محصول توسط تولیدکننده و مقدار تقاضا توسط مصرفکننده، وابسته به قیمت محصول در بازار است. قانون عرضه میگوید که در ثابت بودن سایر شرایط، مقدار عرضه وابسته به قیمت است یعنی در قیمت بالاتر، عرضه بیشتر و در قیمت پایینتر، عرضه کمتر خواهد بود. و قانون تقاضا نیز میگوید با ثابت بودن سایر عوامل، در قیمتهای بالا، تقاضا کمتر و در قیمتهای پایین، تقاضا بیشتر خواهد بود.
در بازار رقابتی، قیمت تعادلی و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا تعیین میشود. قیمت تعادلی یک کالا دقیقاً برابر با قیمتی است که مصرفکنندگان مقدار کالایی را که حاضرند در یک دوره زمانی خاص بخرند برابر با مقداری است که تولیدکنندگان آن کالا حاضرند عرضه کنند. در قیمتهای بالاتر، کمبود تقاضا اتفاق میافتد و باعث مازاد عرضه میشود. این اضافه عرضه به قیمت فشار میآورد و باعث میشود که قیمت دوباره به سطح تعادلی بازگردد. در قیمتهای پایینتر نیز مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر میشود و باعث مازاد تقاضا میشود. این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به اندازه قبل خود (قیمت تعادلی) میشود. پس از این که قیمت به تعادل رسید این قیمت میل به استمرار و باقیماندن دارد.
چهار مفهوم کلیدی عرضه و تقاضا
1) قيمت: بالاترين سطح قيمت براي بنگاه، نقطهاي است كه مشتريان توان پرداخت آن را داشته باشند. میزان قيمت، در مقدار عرضه و تقاضاي آن تأثير مستقيم دارد.
2) تقاضا: تقاضا به معني مقدار محصولی است كه مصرفكنندگان توانايي خريد آن را دارند. قانون تقاضا اين است كه هر چقدر قيمت محصولي افزايش يابد، مقدار تقاضا براي آن محصول كاهش مييابد و برعكس هر چقدر قيمت محصولي كاهش يابد، مقدار تقاضا براي خريد آن بالا ميرود.
3) عرضه: عرضه مقدار محصولی است كه توليدكنندگان ميتوانند براي فروش، توليد كنند. قانون عرضه اين است كه هر چقدر قيمت محصول افزايش يابد، مقدار توليد آن نيز افزايش مييابد و برعكس، موقعي كه قيمت محصولي به سطح بالايي برسد، توليد بیشتر شده و در نتيجه، عرضۀ محصولات نیز بيشتر خواهد شد.
4) تعادل: نقطهاي است كه توليدكنندگان و مصرفكنندگان بر آن توافق میکنند چرا كه توليدكنندگان ميخواهند محصولاتشان به بالاترين قيمت به فروش برسانند. در مقابل، مصرفكنندگان نيز ميخواهند محصولات مورد نيازشان را به قيمت پايينتري بخرند. بدین ترتیب نيروهاي موجود در بازار، فشار وارد ميكنند تا به نقطۀ سازشي برسند. چگونگي وقوع چنين رويدادي بدین صورت است: اگر قيمت محصولي خيلي پايين باشد، به علت به صرفهنبودن توليد، مقدار آن در بازار كم خواهد شد. علاوه بر آن، بعضي مصرفكنندگان به خاطر پايين بودن قيمت، مايل به خريد بيشتر چنين محصولي خواهند شد. در نتيجه تقاضا بيشتر شده و توليدكنندگان قادر خواهند بود قيمت محصولاتشان را بالا ببرند.
از طرف ديگر، اگر قيمت محصولي خيلي بالا باشد، عرضة آن در بازار زياد خواهد شد. بنابراين، توليدكنندگان براي متقاعد كردن مردم به خريد كالاهاي فروخته نشده خود مجبور خواهد بود قيمت آن را پايين بياورند. سرانجام، توليدكنندگان و مصرفكنندگان كالا به صورت غیررسمی و نانوشته در مورد ميزان توليد و قيمت آن توافق ميكنند كه به اين محل توافق، نقطۀ تعادل گفته ميشود.
در بازار رقابتی، قیمت تعادلی و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا تعیین میشود. قیمت تعادلی یک کالا دقیقاً برابر با قیمتی است که مصرفکنندگان مقدار کالایی را که حاضرند در یک دوره زمانی خاص بخرند برابر با مقداری است که تولیدکنندگان آن کالا حاضرند عرضه کنند. در قیمتهای بالاتر کمبود تقاضا اتفاق و باعث مازاد عرضه میشود. این اضافه عرضه به قیمت فشار میآورد و باعث میشود که قیمت دوباره به سطح تعادلی بازگردد. در قیمتهای پایینتر نیز، مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر میشود و باعث مازاد تقاضا میشود. این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به اندازه قبل خود (قیمت تعادلی) میشود. پس از اینکه قیمت به تعادل رسید، این قیمت میل به استمرار و باقی ماندن دارد.