مزیت رقابتی، ویژگی مثبت و نقطه قوتی است که شخص یا سازمان، با اتکا به آن می تواند در عرصه رقابت با دیگران، بقای خود را حفظ و استمرار بخشد و از دیگران پیشی گیرد. (صلاحیت متمایز: Distinctive Competence)
مزیت رقابتی مجموعهای از تواناییهای منحصر به فرد یک واحد اقتصادی است که اجازه نفوذ به بازارهای دلخواه و برتری بر رقبا را برای آن واحد فراهم میآورد. برای تعریف مزیت رقابتی یک واحد اقتصادی، مدیریت باید ارزیابی کاملی از محیط داخلی و خارجی واحد خود به عمل آورد. زمانی که مدیر بتواند یک نقطه قوت در داخل بنگاه اقتصادیاش پیدا کند که هم با نیاز بازار همخوانی دارد و هم یک برتری نسبی در بازار ایجاد میکند، میتوان گفت که به یک مزیب رقابتی دست پیدا کرده است. شرکتها در زمینههای تکنولوژی، مدیریت و بازاریابی میتوانند نسبت به رقبای خود، مزیت رقابتی داشته باشند.
داشتن مزیت رقابتی برای یک بنگاه اقتصادی، شرطی الزامی نیست اما این ویژگی این امکان را فراهم میآورد که بنگاه، مسیر اقتصادی خاص خودش را طی کند و امکان تقلید رقبا از خود را محدود نماید که در این صورت جایگاه بهتری را در بازار به دست خواهد آورد. اگر سایر رقبا مزیت رقابتی خاصی برای مقابله نداشته باشند، بقای آنها در میدان رقابت مبهم خواهد بود.
واحدهای اقتصادی در زمینههای مختلفی میتوانند مزیت رقابتی داشته باشند. میتوانند برای تولید محصول از تکنولوژی پیشرفتهتری استفاده کنند و از این طریق هزینهها را کاهش دهند و بتوانند با قیمت پایینتر یا با امکانات بیشتری محصول خود را به بازار عرضه کنند. ممکن است با تدابیر خاصی، نیروی انسانی کارآمدتری را نسبت به رقبا استخدام کنند تا کیفیت محصولشان ارتقا پیدا کند. یک بنگاه میتواند در حوزهی مدیریت نسبت به رقبا مزیت رقابتی داشته باشد و با پیشبینیها و تصمیمهای بهتر، نقاط کور بازار را شناسایی کند. بازاریابی یکی دیگر از حوزههایی است که معمولاً بنگاهها سعی میکنند از طریق آن، سهم بیشتری از بازار را نسبت به رقبایشان در اختیار بگیرند. یک بنگاه دیگر ممکن است به خاطر خدمات پس از فروش منحصر به فردش معروف شود و مشتریهای بیشتری جذب کند.
چند مزیت رقابتی اساسی
1) رهبری در هزینه ها (Cost Leadership)
«رهبری در هزینه ها» به این معنا است که یک واحد کسب و کار به تولید کننده یا تامین کنندهای با کمترین هزینهها در صنعت خود تبدیل شود. معمولاً راههای دستیابی به این مهم و تبدیل شدن به رهبر هزینه بازار؛ افزایش کارایی، استفاده از صرفهجویی در مقیاس، منحنی تجربه و نظایر آن است. البته این مزیت میتواند توسط پیشرفتهای تکنولوژیکی رقبا به شدت تهدید شود.
2) تمایز (Differentiation)
مزیت «تمایز» به این معنا است که یک واحد کسبوکار محصولی را تولید کند که از نظر مصرف کنندگان و خریداران در یک ویژگی مهم، کاملاً متمایز و منحصر به فرد باشد. دستیابی به تمایز در محصول نباید موقعیت قیمتی محصول را خراب کند (یعنی قیمت بیش از کشش بازار بالا رود) بلکه باید در مجموع، این محصول از لحاظ قیمتی نیز برای مصرف کننده، توجیهپذیر باشد. تفاوت محصول متمایز میتواند در توزیع، بازاریابی، تصویر ذهنی محصول نزد مشتریان، ویژگیهای محصول، فروش و موارد دیگری نظیر اینها باشد.
3) تمرکز (Focus)
منظور از تمرکز، تبدیل شدن به بهترین شرکت در یک بخش خاص از بازار است. همچنین تمرکز میتواند به صورت تمرکز بر روی هزینهها و یا تمرکز بر روی ایجاد تمایز باشد.
سایر مزیتهای رقابتی ممکن
ـ قیمت
ـ کیفیت
ـ سبد محصولات (پکیج محصولات)
ـ نحوه دریافت وجه از مشتریان (مدت: مثلاً نسیه و قسطی - روش دریافت: مثلاً الکترونیکی)
ـ سهولت دسترسی و خرید محصول توسط مشتری: زمان، مکان، روش و نظایر اینها
ـ اعتبار و برند
ـ نحوه بسته بندی
ـ سهولت استفاده و بکارگیری محصول (مثلاً سهولت استفاده از لوازم خانگی)
داستان
روزی دو نفر در جنگل قدم ميزدند، ناگهان شيري در مقابل آنها ظاهر شد. يكي از آنها سريع كفش ورزشي اش را از كوله پشتی بيرون آورد و پوشيد. ديگري گفت: بيجهت آماده نشو! هيچ انساني نميتواند از شير سريعتر بدود. جواب شنید که: قرار نيست از شير سريعتر بدوم، كافي است از تو سريعتر بدوم!