1ـ مهارت فني
داشتن تجربه، تخصص، آموزش و كارآموزي لازم متناسب با جايگاه خود. اين مهارت به معني توانايي به کار بردن ابزار، شيوهها و دانش مورد نياز براي اجراي يک زمينه تخصصي است. مهارت فنی، شامل مهارتهاي الزامي براي انجام وظايف خاص مانند مهارت حسابداری برای یک حسابدار، مهارت جراحي براي يك جراح، توان برنامهنويسي براي یک کارشناس برنامهنويسي كامپيوتر یا مهارت رانندگی و تعمیرات خودرو برای یک رئیس نقلیه. این مهارت از پستی به پست دیگر فرق می کند.
2ـ مهارت انساني و رهبري
يك مدير بايد توانايي كار با ديگران و استفادة مطلوب از آنها در انجام وظايف محوله همراه با رغبت و انگيزش كافي را داشته باشد و از قدرت لازم برای بسيج كاركنان، در جهت اهداف سازماني برخوردار باشد. اين مهارت به مدير امکان ميدهد تا با افراد، در کنار آنها و به طور موثر با آنها کار کند. عدم توجه به این مهارت، صرفاً محیطی خشک و بینشاط را رقم میزند که افراد تمایلی به خرج کردن توان خود ندارند و صرفاً برای اجبار معیشتی، اندکی از توان خود را خرج میکنند.
3ـ مهارت نظری و ادراکی
يك مدير بايد قدرت درك پيچيدگيهاي سازمان و نيز توان تشخيص مسائل و حل آن را داشته باشد. اين مهارت به مدير امکان ميدهد که سازمان را به صورت يک کل در نظر بگيرد و روابط متقابل بخشهاي مختلف و چگونگي تاثير تغيير هر قسمت در کل سازمان را پيشبيني کند.
رابطه بین سطوح سازمانی و مهارتهای مدیریتی
ـ بخش بیشتری از مهارتهای فنی، به مديران عملياتي اختصاص دارد زیرا آنها بيشتر نيازمند اين مهارت ميباشند.
ـ مديران در همه سطوح به مهارت انسانی در حد بالائی نياز دارند. هر چند اين مهارت براي مديران مياني، در مقايسه با ساير مهارتها، اهميت بيشتري دارد ولی برای سایر سطوح هم کم اهمیت نیست.