بنا بر تعريف، كارآفرين كسي است كه « خلاقانه از فرصتها استفاده میکند، مخاطرههاي يك فعاليت اقتصادي را تقبل ميپذیرد و سازماندهي و اداره آن فعاليت را مجدانه به عهده ميگيرد». بنابراین:
ـ کارآفرین، فردی خلاق و نوگراست.
ـ كارآفرين، در فرآیند ايجاد يك كسب وكار (از مرحلة مطالعة بازار، تهية طرح، بسيج منابع، استقرار کسب و کار و بهرهبرداري از آن) فعال و درگير کار است و اقدامات عملي را به عهده ميگيرد و مخاطرات آن را ميپذيرد.
ـ نتيجة زحمات و فعاليتهاي كارآفرين، به محصول و خدمات جديدي منجر ميشود.
يكي از نظريهپردازان (ژوزف شومپــيتر) كارآفرين را نيــروي محركــه اصلي در توسعة اقتصادي ميداند و بيان ميدارد که: «نقش كارآفرين، نوآوري است».
كارآفرين بايد ضمن شناخت موقعيت و توانمندي خويش، از منابع موجود نيز حداكثر استفاده را بنمايد. محيط، تأثيرات محيط و مجموعه قوانين و شرايط، و نيز سياستها و استراتژي كشور تنها به عنوان عوامل تسريع كنندة کارآفرینی محسوب میشوند و نه عامل ایجاد كارآفريني؛ چرا که حتي در محيط های بسته و زمینه سازي نشده نيز ميتوان كارآفرين بود. در واقع کارآفرین، کسی است که از محدودیتها فراتر میرود، شرایط را تغییر میدهد و زمینه و فرصتهای جدیدی ایجاد می کند.
ويژگيهاي كارآفرينان
ـ فرصت ورزی: کارآفرین كسی است که ارزش فرصتهای پیرامون خود را درک میكند و چیزی را خلق و یا در آن تغییراتی ایجاد مینماید. زمانی که همه مردم، محیط اطراف خود را مملو از تناقض، هرج و مرج و نابسامانی میبینند اين فقط کارآفرین است که میتواند قاطعانه نسبت به موقعیتهای محیط عکسالعمل مناسب نشان داده و از فرصتها استفاده کند و حتی تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و به نفع خود و جامعه از آن بهرهبرداری نماید.
ـ نياز به موفقيت: افراد کارآفرین، مايلند همواره در چالش باشند. اين افراد ترجيح ميدهند تا مسئوليت حل مشكلات، تعيين اهداف و دستيابي به آن ها را از طريق تلاش شخصي به عهده گيرند. افراد توفيقطلب، علاقهاي ندارند كه به فعاليتهايي وارد شوند كه به توانايي و تلاش آنان بستگي ندارد و به عواملي خارج از كنترل آنها مربوط ميشود.
ـ برخورداري از مركز كنترل دروني: كارآفرينان را افرادي با مركز كنترل دروني توصيف كردهاند. افراد داراي كنترل بيروني معتقدند كه وقايع خارجي (كه خارج از كنترل آنان است) سرنوشت آنان را تعيين ميكند ولي كارآفرينان، به خود ايمان دارند و موفقيت يا شكست را به سرنوشت، شانس يا عوامل مشابه نسبت نميدهند و در بيشتر موارد، توانايي و روشهاي خود را مد نظر دارند.
ـ مخاطرهپذيري: منظور از مخاطرهپذيري در کارآفرینی، ريسك غيرقابل كنترل و بيحساب نيست بلكه منظور؛ ريسك معقول، معتدل و حساب شده ميباشد.
كارآفرين لزوماً در پي فعاليتي نيست كه مخاطرۀ آن زياد باشد بلكه مقدار متوسطي از مخاطره را كه براي شروع فعاليت اقتصادي «معقول» تلقي ميشود، ميپذيرد. در اين حد، او حاضر ميشود پول، امنيت، شهرت و موقعيت خود را به خطر اندازد. كارآفرينان هرگز ماجراجويي نميكنند بلكه در روي آوردن به مخاطره، بسيار حساب شده و با دقت عمل ميكنند و تمام تلاش خود را به كار ميبندند تا احتمالات را به نفع خود تغيير دهند.
ـ خلاقيت و نوآوري: خلاقيت، توانايي خلق فكرهاي جديد است، اين فكرها ممكن است به محصولات يا خدمات جديد نيز منجر شوند. كارآفرين داراي ايدة نو و جديد است و از طريق تأسيس و ايجاد يك کسب و کار؛ کالا يا خدمات جديدي را به جامعه عرضه ميكند.
ـ تحمل ابهام: قدرت تحمل ابهام عبارت از تمايل به آغاز فعاليتي مستقل است، بيآن كه شخص دقيقاً بداند موفق خواهد شد يا خير. به نظر ميرسد كارآفرينان به مراتب بيشتر از افراد ديگر تحمل ابهام را داشته باشند. كارآفرينان بدون اين كه احساس تهديد يا ناراحتي كنند، قادرند به طور اثربخش با شرايط و اطلاعات مبهم، ناقص، غيرقطعي، سازمان نيافته و غيرشفاف روبرو شوند و ضمن رفع ابهامات، آن ها را به نفع خود تغيير دهند. در واقع، ابهام، سبب انگيزش آنان ميشود.
ـ نگرش مثبت: يكي از صفات برجستة كارآفرينان، نگرش مثبت آن هاست (ديدن نيمة پر ليوان)، تفكري كه باعث افزايش اعتماد به نفس در خود و نزديكان ميشود و همدلي، انرژي، صداقت و اميد را به ارمغان ميآورد و باعث كاهش تنش، استرس و تعارض و نیز ايجاد محيطي مفرح با ديگران ميگردد. براي شناخت نگرش مثبت كافي است عكس آن يعني نشانههاي نگرش منفي را در نظر بگيريد. نشانههاي تفكر منفي نظير: نكوهش كردن مداوم ديگران و ريزبيني و جستجوي عيب و اشتباهات آن ها؛ طفره رفتن و به تعويق انداختن؛ شكايت، غرولند و ناله كردن مستمر؛ عصبانيت و كينهتوزي؛ به دنبال آزار و انتقام بودن؛ طعنه و پوزخند زدن؛ خودكمبيني، افسردگي، بدبيني، غم و ترس؛ بيانصافي، خودخواهي و زرنگي كردن؛ و نداشتن هدفهاي مثبت و اميد بخش.
ـ روحية شكستناپذيري: كارآفرينان بر اين باورند كه چيزي به نام شكست وجود ندارد و آنچه به دست ميآيد، فقط نتيجه است و هر چند كه با وجود تلاش بسیار، هيچ چيز درست از آب در نيامده ولي به هر حال، نتيجهاي به دست آمده است؛ چرا که نتايج مثبت حاكي از درستي مقدمات است و نتايج منفي نيز ما را به شيوههاي معقول و درست فرا ميخوانند و افسوس و دريغ مخرب بر گذشته و نتايج از دست رفته صحيح نيست. كارآفرينان نتيجه را (هر چند منفي) تجربهاي به شمار ميآورند كه بر ميزان شناخت آنان افزوده است. گفته ميشود كه توماس اديسون در جواب كسي كه از او پرسيد آيا ميخواهي بعد از اين همه شكست، مجدداً آزمايشات را ادامه دهي؟ ميگويد: كدام شكست؟ من كشف كردم كه نبايد از آن طريق لامپ را بسازم.
كارآفرينان معتقدند اشتباه، موقعيتي براي آموختن است؛ آن ها به اشتباهاتشان، به عنوان هزینه یادگیری مینگرند!
چند ويژگي شخصیتی كارآفرينان
يكي از صاحبنظران کارآفرینی (به نام بایگرو) مطالعاتي دربارۀ كارآفرينان انجام داده است. نتايج مطالعات او نشان ميدهد كه كارآفرينان از ويژگيهاي زير نیز برخودارند:
ـ رؤیا: کارآفرینان دیدی نسبت به آینده دارند که برای خود و كسب و كارشان جالب و دوست داشتنی است. کارآفرینان توانايی آن را دارند که رؤیایشان را به عمل تبدیل کنند.
ـ قاطعیت: آنان امروز و فردا نمی کنند بلکه سریع تصمیم می گیرند. تصمیم گیری سریع کارآفرینان، عامل مهمی در موفقیتشان است. هنگامی که کارآفرینان تصمیمی می گیرند، آن را به انجام می رسانند.
ـ اراده: آنان امور مربوط به كسب و كارشان را با تعهد کامل انجام میدهند. کارآفرینان در مواجهه با موانعی هر چند مشکل، بندرت تسلیم می شوند. آن ها عاشق کاری هستند که انجام می دهند. همین عشق است که در اوضاع و شرایط نامناسب نیز آن ها را نگه می دارد و نتایج کار را رضایتبخشتر می کند.
ـ وقف خود برای کار: کارآفرینان در راه كسبو كارشان، از خودگذشتگی زیادی به خرج میدهند. گاهی در راه آن، هزینة قابل توجهی پرداخت می کنند و حتی بعضی مواقع ممکن است به خاطر كسب و كار، روابطشان با دوستان و آشنایان به هم بخورد. آنان بدون احساس خستگی کار میکنند. برای کارآفرین غیرعادی نیست، هنگامی که لازم باشد 12 ساعت در روز و یا تمام روزهای هفته را کار کند. کارآفرین، حتی کارهای جزئی و کوچک را نیز با کیفیت بالا انجام می دهد.
ـ فراتر از کسب درآمد: انگیزة اولیة کارآفرینان ثروتمند شدن نیست. پول و درآمد، بیش از آن که هدف آن ها باشد وسیلة سنجش موفقیت آن هاست؛ اما کارآفرینان می دانند که اگر موفق شوند، به ثروت و درآمد بیشتری نیز دست خواهند یافت.
ـ توزیع درآمد: کارآفرینان، مالکیتشان را با کارکنان کلیدی خود (که در موفقیتشان نقش حیاتی و ضروری دارند) تقسیم می کنند و در موقع حصول نتیجه و درآمد، آن ها را از یاد نمی برند.
ویژگیهای جمعیت شناختی کارآفرینان
علاوه بر ویژگیهای شخصیتی؛ عوامل محیطی و پیرامونی نیز در شکلگیری رفتار کارآفرینان، تأثیر دارد که به اهمّ آنها اشاره میگردد:
ـ تجربة کاری: محققان معتقدند که کارآفرینان در حرفه و صنعتی که کار را به صورت مستقل و برای خود شروع کردهاند دارای تجربة قبلی بودهاند و این تجربة کاری در موفقیتشان نقش مثبت و مستقیمی داشته است. تجربة کاری باعث میشود که کارآفرین به این موضوع پی ببرد که میتواند این کارها را بهتر از رئیس و کارفرمای خود انجام دهد و به همین جهت، برای ایجاد کسب و کار جدیدی برای خود اقدام کند.
ـ الگوپذیری: افرادی که در خانوادهشان فرد کارآفرینی وجود داشته باشد به احتمال زیاد خودشان نیز کارآفرین خواهند شد چون کسی که والدینش شغل آزاد و مستقل دارند و برای خود کار میکنند بیش از افرادی که شغل والدینشان دولتی است و یا برای دیگران کار میکنند، علاقه دارد برای خود كسبوكاری ایجاد کند. همچنین میتوان گفت اگر دوستان و اطرافیان فرد، به نوعی کارآفرین باشند، احتمال زیادی وجود دارد که فرد نیز به سوی فعالیتهای کارآفرینانه سوق پیدا کند.
ـ تحصیلات: در مورد نقش تحصیلات در کارآفرین شدن افراد، نظرات مختلفی وجود دارد. بدیهی است هماهنگی با پیشرفتهای فناوری، نیازمند دانش و مهارت سطح بالائی است و کارآفرینان نیز به دانش و تخصص بالائی نیاز دارند تا بتوانند فرصتهای كسبوكار را در زمینههای مختلف تشخیص دهند و متناسب با آنها كسبوكاری را راهاندازی نمایند لذا تحصیلات عالیه از نیازهای ضروری کارآفرینی است ولی واقعیتها حاکی از آن است که کارآفرینی تا سطح مشخصی، نیازی به تحصیلات عالیة کلاسیک ندارد. افرادی که دارای ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه بوده و از تحصیلات پائینی برخوردار هستند و در سطح مشخصی اقدام به ایجاد كسبوكارهای جدید و موفق (ولی در سطح محدود) کردهاند مؤید این مطلب است. البته همراه با بالا رفتن سطح تحصیلات جامعه، سطح تحصیلات کارآفرینان نیز ارتقا یافته است.
ـ سن: تحقیقات نشان میدهد که در دنیای امروز، کارآفرینان میتوانند در هر گروه سنی (از نوجوانی تا پیری) وجود داشته باشند. مثلاً بسیاری از كسبوكارهای اینترنتی را نوجوانان و جوانانی راه انداختهاند که قبلاً سابقه نداشته است.
ـ نظام آموزشی: اگر نظام آموزشی به گونهای باشد که افراد بتوانند علاوه بر کسب دانش، چگونگی استفاده از آن در محیط و بازار کار (دنیای كسبوكار) را نیز یاد بگیرند، تعداد کارآفرینان و به دنبال آن، كسبوكارهای جدید نیز زیاد خواهد شد. علاوه بر آن، تعداد زیادی از كسبوكارهای جدید، نیاز به دانش و مهارت بالائی دارند که فقط از طریق آموزش بدست میآیند.
ـ جایگاه اجتماعی: قرار نگرفتن فرد در جایگاه اجتماعی مورد انتظار او، ممکن است سبب شود تا فرد به سوی فعالیتهای متفاوت و کارآفرینانه برانگیخته شود.
ـ جنسيت: تحقیقات نشان میدهد طییک دهة گذشته، دو تحول عمده در تجارت و اقتصادبینالمللی در حال وقوع است: تحول نخست، رشد چشمگیر و انفجارگونة زنانکارآفرین و تحول دوم رشد حجم تجارت بینالمللی است. همچنین زنان در حال تبدیل شدن به نیرویی عظیم هم در ساختارسنتی تجارت جهانی و هم در تجارت مدرن و الکترونیک هستند.
همچنین تحقيقات حاكي از آن است كه: زنان كارآفرين اعتماد به نفس كمتري نسبت به مردان دارند؛ زنان كمتر از مردان ريسكپذيرند ولی زنان در زمینة شناخت دیگران، درک رفتارها و قضاوت سریع، بسیار تواناتر ازمردان هستند و رفتار اجتماعی زنان به سبب دقت آنها در درک موقعیتهای گوناگون، مناسبتراست.
نقش كارآفرينان در توسعه کشور
صاحب نظران معتقدند که كارآفريني موتور توسعه اقتصادي است و اگر به دنبال ایجاد يك كشور موفق هستيم، بايد بتوانيم اقتصادی موفق را سازماندهي كنيم و اقتصاد موفق در گرو استراتژيهاي مدون، جامع و فراگيري است كه در آن، كارآفريني محور قرار گيرد یعنی بايد فضايي بوجود آيد كه كارآفرينان در آن فضا بتوانند رشد و نمو كنند. همچنین اقتصادي موفقتر است كه قدرت سازماندهي شركتهاي برتر را در سطح جهاني داشته باشد و اين كارآفرينان هستند كه ميتوانند چنين شركتهايي را ايجاد كنند.